گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
انوار العرفان
جلد دوم
[سوره البقرة ( 2): آیات 102 تا 103 ] ....



ص : 411
اشاره
وَ اتَّبَعُوا ما تَتْلُوا الشَّیاطِینُ عَلی مُلْکِ سُلَیْمانَ وَ ما کَفَرَ سُلَیْمانُ وَ لکِنَّ الشَّیاطِینَ کَفَرُوا یُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَ ما أُنْزِلَ عَلَی الْمَلَکَیْنِ
بِبابِلَ هارُوتَ وَ مارُوتَ وَ ما یُعَلِّمانِ مِنْ أَحَ دٍ حَتَّی یَقُولا إِنَّما نَحْنُ فِتْنَۀٌ فَلا تَکْفُرْ فَیَتَعَلَّمُونَ مِنْهُما ما یُفَرِّقُونَ بِهِ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ زَوْجِهِ وَ ما
هُمْ بِضارِّینَ بِهِ مِنْ أَحَ دٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَ یَتَعَلَّمُونَ ما یَضُ رُّهُمْ وَ لا یَنْفَعُهُمْ وَ لَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَراهُ ما لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ وَ لَبِئْسَ ما
( شَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ ( 102 ) وَ لَوْ أَنَّهُمْ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَمَثُوبَۀٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ خَیْرٌ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ ( 103
ص: 412
صفحه 185 از 257
[سوره البقرة ( 2): آیه 102 ] .... ص : 412
اشاره
وَ اتَّبَعُوا ما تَتْلُوا الشَّیاطِینُ عَلی مُلْکِ سُلَیْمانَ وَ ما کَفَرَ سُلَیْمانُ وَ لکِنَّ الشَّیاطِینَ کَفَرُوا یُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَ ما أُنْزِلَ عَلَی الْمَلَکَیْنِ
بِبابِلَ هارُوتَ وَ مارُوتَ وَ ما یُعَلِّمانِ مِنْ أَحَ دٍ حَتَّی یَقُولا إِنَّما نَحْنُ فِتْنَۀٌ فَلا تَکْفُرْ فَیَتَعَلَّمُونَ مِنْهُما ما یُفَرِّقُونَ بِهِ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ زَوْجِهِ وَ ما
هُمْ بِضارِّینَ بِهِ مِنْ أَحَ دٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَ یَتَعَلَّمُونَ ما یَضُ رُّهُمْ وَ لا یَنْفَعُهُمْ وَ لَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَراهُ ما لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ وَ لَبِئْسَ ما
( شَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ ( 102
ترجمه و شرح .... ص : 412
آیا بنی اسرائیل که عهدها و کتاب خدا را پشتسر افکندند بحق پناه بردند؟
آیا بکتاب خودشان که قرآن براي تکمیل و امتداد دادن و زنده نگه داشتن آن ص: 413
فرود آمده بود متمسک شدند؟ هرگز! بلکه کتاب خدا را دور انداختند و در پی افسانههاي غامض و کارهاي زشت روان گشتند و
از چیزهائی پیروي کردند که شیاطین بزیان ملک سلیمان میخواندند و نوشتههاي سحر و طلسمات و جادوگري را ترویج میکردند
تا اساس و قدرت ملک سلیمانی را که بر پایه ایمان و حکمت و عدل پیغمبري استوار شده بود سست و بیپایه گردانند لذا میفرماید:
یهودیان تورات را پشت سر انداخته و بدستورات آن عمل نکردند و بآنچه شیاطین و ساحرین در عصر سلطنت سلیمان بر مردم
میخواندند متابعت نموده و از کتابهاي سحر و جادو پیروي کردند زیرا که میگفتند استقرار و استحکام سلطنت حضرت سلیمان
علیه السّلام بواسطه علم سحر بوده و او بواسطه سحر و جادو بمقام سلطنت و پادشاهی رسیده است ما نیز با علم سحر و جادو
شگفتیها را آشکار میکنیم تا مردم از ما پیروي نموده و از پیروي محمّد و علی علیهما السّلام بینیاز کردند و خداوند متعال در این
آیه شریفه حضرت سلیمان علیه السّلام را از آن منزه کرده میفرماید:
سلیمان هرگز دست بسحر نیالود و کافر نشد بلکه ساحرین و شیاطین بودند که بکتب سحر تابع گشته و کافر شدند و بمردم دیگر
نیز تعلیم میدادند و همچنین یهودیان پیروي کردند از آنچه که بدو فرشته هاروت و ماروت نازل گردید که آنها جادو را بجهت
آشنائی بطرز ابطال آن بمردم تعلیم میدادند و باحدي تعلیم نمیکردند مگر اینکه قبلا از راه پند و اندرز بآن شخص میگفتند ما
وسیله آزمایش شما هستیم کافر نشوید و از این تعلیمات سوء استفاده نکنید و ما بخاطر امتحان بشما تعلیم میدهیم تا معلوم شود پس
از یاد گرفتن علم سحر کافر میشوید یا نه اما اگر فقط بخاطر دانستن بیاموزید و بخواهید بمجهولی پی ببرید و بآن عمل نکنید
ضرري ندارد و محذوري در آن نیست ولی مردم از آن دو فرشته چیزهائی ص: 414
را میآموختند که بوسیله آن بتوانند میان زن و شوهر جدائی بیفکنند نه اینکه معلومات خود را براي ابطال سحر مورد استفاده قرار
دهند اما جادوگران با علم سحر قادر نیستند بکسی ضرر برسانند مگر باراده و خواست خدا یعنی اگر خدا نخواهد کسی قدرت
ندارد بکسی ضرر برساند و اراده حق تعالی در هر امري از امور شرط اصلی است و تمام اینها اگر هم صحیح باشد سبب ظاهري
است ولی یهودیان از روي نفهمی قسمتهائی را فرا میگرفتند که بر ایشان زیان داشت و منفعت نداشت در صورتی که محققا
میدانستند و در تورات خوانده بودند هر که خریدار اینگونه مطالب باشد و آن را بکار برده و از آن بهرهاي ببرد در آخرت نصیبی
از رحمت الهی نخواهند داشت و آنان بد معاملهاي کردهاند که نفوس خویشتن را بعذاب و الم خدائی فروختهاند و اگر میدانستند
صفحه 186 از 257
که چه در دنبال این داد و ستد دارند چنین نمیکردند ولی چون بعلم خود عمل نکردند بآن ماند که نمیدانستند زیرا عالمی که بعلم
خود عمل نکند با غیر عالم برابر بلکه از آن کمتر است.
(102)
ص: 415
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 415
پیروي کردند چیزیرا که دیو خواند بر ملک سلیمان از غریو
پیروي کردند و از ره ماندند از شیاطین آنچه را میخواندند
بر چنان ملکی که بود آن موهبت نز ره آثار و اسباب و جهت
زان نشد کافر سلیمان لیک چند آن شیاطین کافر و گمره شدند
مردمانرا سحر میآموختند ز آتش خود خلق را میسوختند
و آنچه نازل شد ز حق بر دو ملک کان یکی هاروت و ماروت است یک
گشت بابل جایشان کاندوختند لیک کسرا سحر میناموختند
جز که میگفتند ما بر فتنهایم تو مشو کافر که ما قادر نئیم
زان دو پس آموختند آنرا بفن که کند تفریق بین مرد و زن
بر کسی وارد نشد زانها ضرر جز بحکم حق که بد حکم قدر
هم بسی آموختند آن را که ضارّ بود هم نفعی نبودش در شمار
هر کسی دانست کانرا مشتري هر که شد از آخرت باشد بري
از نصیب آخرت بی بهره است ز اکتسابش نیست جز حرمان بدست
گر بدانند آنچه کاموختند خویش را بر شیء بد بفروختند
(102)
ص: 416
شأن نزول .... ص : 416
در سبب نزول این آیه ابن اسحق چنین میگوید: برخی از احبار یهود میگفتند آیا از محمّد تعجب نمیکنید که میگوید: سلیمان
پیغمبر است در صورتی که او یک ساحر و جادوگري بیش نبود سپس این آیه نازل شد.
و این شأن نزول را شهر بن حوشب نیز نقل کرده است ولی صاحب روض الجنان شأن نزول این آیه را از طریق خاصه چنین نقل
میکند که.
دشمنان حضرت سلیمان و دیوان، سحر و جادو میساختند و بر پشت آن بنام آصف بن برخیا چنین مینوشتند که این چیزهائیست که
آصف بن برخیا بسلیمان آموخته است سپس آن را زیر تخت سلیمان دفن میکردند و انتشار میدادند که سلیمان بوسیله این جادو
بمردم حکومت میکرد اگر چه علماء یهود آن را باور نمیکردند لیکن عوام آنها این موضوع را رواج میدادند تا اینکه در دوران
صفحه 187 از 257
پیغمبر اکرم خداوند متعال بخاطر برائت ساحت مقدسات حضرت سلیمان این آیه را نازل فرمودند.
ص: 417
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 417
قوله تعالی یُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ سحر- یعنی نیرنگ، خیالات باطل، عملی که بسرعت دست انجام گیرد و چشم را باشتباه اندازد
مانند عمل شعبدهبازها.
مرحوم طبرسی نوشته: سحر و کهانت و حیله نظیر هماند چنانکه در آیه 116 سوره اعراف میفرماید:
فَلَمَّا أَلْقَوْا سَحَرُوا أَعْیُنَ النَّاسِ وَ اسْتَرْهَبُوهُمْ و از این ماده است:
ساحر- یعنی سحر کننده و جمعش ساحرون و سحرة است چنانکه در آیه 77 سوره یونس و 70 سوره طه میفرماید:
أَ سِحْرٌ هذا وَ لا یُفْلِحُ السَّاحِرُونَ- فَأُلْقِیَ السَّحَرَةُ سُجَّداً سحّار- صیغه مبالغه یعنی بسیار سحر کننده، ساحر بسیار ما هر چنانکه در آیه
36 سوره شعراء میفرماید:
یَأْتُوكَ بِکُلِّ سَحَّارٍ عَلِیمٍ مسحور- و مسحر- یعنی سحر شده چنانکه در آیه 8 سوره فرقان و 153 سوره شعراء میفرماید:
وَ قالَ الظَّالِمُونَ إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلَّا رَجُلًا مَسْحُوراً- قالُوا إِنَّما أَنْتَ مِنَ الْمُسَحَّرِینَ و در ضمن آیات قرآن بمعانی مختلفی بکار برده شده از
آن جمله است. ص: 418
1) بمعنی علم چنانکه در آیه 49 سوره زخرف میفرماید: )
وَ قالُوا یا أَیُّهَا السَّاحِرُ ادْعُ لَنا رَبَّکَ یعنی بموسی گفتند اي کسی که ادعاي علم و آگاهی داري از خداي خود تعهدي که داري
بخواه.
2) بمعنی دروغ چنانکه در آیه 116 سوره اعراف میفرماید: )
وَ جاؤُ بِسِحْرٍ عَظِیمٍ یعنی ساحران فرعون سحر و دروغی بس عظیم و هولانگیز برپا ساختند ( 3) بمعنی چشمبندي چنانکه در آیه 116
سوره اعراف میفرماید:
سَحَرُوا أَعْیُنَ النَّاسِ وَ اسْتَرْهَبُوهُمْ یعنی ساحران چون بساط انداختند به جادوگري چشم خلق بستند و مردم سخت هراسان شدند.
4) بمعنی دیوانه چنانکه در آیه 8 سوره فرقان میفرماید: )
وَ قالَ الظَّالِمُونَ إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلَّا رَجُلًا مَسْحُوراً یعنی ستمکاران بمردم گفتند که شما از مردي جز دیوانه پیروي و تبعیت نمیکنید.
5) بمعنی رو گردان شدن از حق است چنانکه در آیه 89 سوره مؤمنین میفرماید: )
قُلْ فَأَنَّی تُسْحَرُونَ یعنی اي پیامبر به گمراهان بگو بچه علّتی از حق تعالی روي گردان میشوید.
ص: 419
[سوره البقرة ( 2): آیه 103 ] .... ص : 419
اشاره
( وَ لَوْ أَنَّهُمْ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَمَثُوبَۀٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ خَیْرٌ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ ( 103
صفحه 188 از 257
ترجمه و شرح .... ص : 419
خداوند متعال در این آیه مبارکه بیان میکند که یهودیان اگر بجاي پیروي از سحر ساحران و کهانت کاهنان از هدایت پیغمبران
پیروي میکردند و بنور ایمان خردها را میافروختند و با تقوي زندگی خود را سامان میدادند از جانب خدا و از هر سو خیرات بآنها
روي میآورد بهره محققشان بیش از آن بود که بخیال خود از این اباطیل انتظار داشتند اینک میفرماید:
اگر یهودیان بقرآن و پیغمبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله ایمان میآوردند و از خدا ترسیده و دنبال سحر و جادو و سایر گناهان
نمیرفتند البته پاداش مزدي که براي آنها نزد خداوند است هر چند اندك هم باشد از دنیا و آنچه در آن است بهتر بود براي اینکه
دنیا فانی و پاداش خدا باقی است اگر میدانستند یعنی اگر یهود به نیکی و همیشگی پاداش خداوند آگاه بود کفر و ضلالت را ترك
نموده و اجر و مزد الهی را انتخاب و اختیار مینمودند البته بیشتر آنان میدانستند ولی اگر عالم بعلم خود عمل نکرد در ردیف
جاهلان قرار گرفته و مثل این است که نمیداند.
(103)
ص: 420
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 420
ز ان جماعت که از این بودند پیش اندر ایام سلیمان سحر کیش
ور که ایشان کامل ایمانند و دین هستشان تقوي ز فعل مشرکین
اجر خود را کوست پاداش عمل نزد حق دارد به نیکوئی محل
میبدانستند بر وجه شهود هر کسی بر فعل نیکش میفزود
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 420
قوله تعالی لَمَثُوبَۀٌ ثواب- بازگشت بجزاي اعمال، رجوع شیء بمحل خود چنانکه در آیه 36 سوره مطففین میفرماید:
هَلْ ثُوِّبَ الْکُفَّارُ ما کانُوا یَفْعَلُونَ و از این ماده است:
مثابۀ- اسم مکان یعنی محلیکه مردم بآن رجوع میکنند میروند و بر میگردند ص: 421
محل کسب ثواب چنانکه در آیه 125 سوره بقره میفرماید:
وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثابَۀً لِلنَّاسِ:
مثوبۀ- یعنی ثواب چنانکه در آیه مورد بحث گذشت.
ثوب- یعنی لباس و لباس را از آنجهت ثوب گویند که بافته شده و به حالتی که در نظر بوده برگشته است زیرا در ابتداء از بافتن
پارچه لباس در نظر بود و جمعش ثیاب است چنانکه در آیه 21 سوره انسان میفرماید:
عالِیَهُمْ ثِیابُ سُندُسٍ خُضْرٌ وَ إِسْتَبْرَقٌ.
اثابۀ- یعنی پاداش کار را دادن چنانکه در آیه 85 سوره مائده میفرماید:
فَأَثابَهُمُ اللَّهُ بِما قالُوا.
صفحه 189 از 257
و این ماده در ضمن آیات قرآن بمعانی مختلفی بکار برده شده از آن جمله است:
1) بمعنی پاداش چنانکه در آیه 44 سوره کهف میفرماید: )
هُوَ خَیْرٌ ثَواباً.
2) بمعنی پیروزي و اخذ غنائم و آسایش چنانکه در آیه 148 سوره آل عمران میفرماید: )
فَآتاهُمُ اللَّهُ ثَوابَ الدُّنْیا.
3) بمعنی وعده دادن چنانکه در آیه 85 سوره مائده میفرماید: )
فَأَثابَهُمُ اللَّهُ بِما قالُوا.
یعنی پروردگار بآنچه که آنها گفتند نیکو داد.
4) بمعنی افزونی و زیادت چنانکه در آیه 153 سوره آل عمران ص: 422 )
میفرماید:
فَأَثابَکُمْ غَ  ما بِغَمٍّ.
یعنی این فرار و بی ثباتی شما از جنگ غمی بر غم شما افزود.
5) بهره و سود چنانکه در آیه 134 سوره نساء میفرماید: )
مَنْ کانَ یُرِیدُ ثَوابَ الدُّنْیا فَعِنْدَ اللَّهِ ثَوابُ الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ.
یعنی هر فردي که سود و بهره دنیا را میجوید از درگاه پروردگار بخواهد و بداند که سود دنیا و آخرت هر دو نزد خداوند است.
ص: 423
توضیحات .... ص : 423
1) قوله تعالی وَ اتَّبَعُوا ما تَتْلُوا الشَّیاطِینُ. )
در ضمیر اتبعوا بین مفسرین اختلاف است بعضی از مفسرین مانند سدّي و ربیع و ابن اسحاق معتقدند که منظور یهود زمان پیغمبر
اکرم صلّی اللّه علیه و آله میباشد ولی ابن جریح و ابن عباس گفتهاند که مقصود یهود زمان حضرت سلیمان علیه السّلام است و
عدهاي دیگر میگویند مراد همه یهود است براي اینکه پیروان سحر و جادو از دوران حضرت سلیمان علیه السّلام تا عصر پیغمبر
اسلام صلّی اللّه علیه و آله همواره وجود داشته است.
و همچنین مفسرین در معناي تتلوا اقوال مختلفی نقل کردهاند از آن جمله است:
قتاده و عطا گفتهاند: معناي تتلوا خواندن است، ولی ابن عباس معتقد است که معناي تتلوا دنبال کردن چیزي و عمل نمودن بآن
است لکن در نظر ابو مسلم معنی تتلوا در این آیه بمعنی دروغ گفتن است چنانکه گفته میشود:
تلا علیه یعنی بر او دروغ گفت.
2) قوله تعالی وَ لکِنَّ الشَّیاطِینَ کَفَرُوا. )
در معنی این جمله سه قول از مفسرین نقل گردیده است:
1) برخی گفتهاند که معناي این جمله این است که شیاطین آنچه را که از راه سحر پی برده بودند منکر شدند. )
2) بعضی میگویند معنایش این است: سحري را که بحضرت سلیمان علیه السّلام ص: 424 )
داده بودند قبول نکردند.
3) عدهاي از مفسرین گفتهاند که معنی آیه این است: آنها سحر کردند و از آن بکفر تعبیر نمودند. )
صفحه 190 از 257
و همچنین در جمله یعلّمون السحر بعضی گفتهاند منظور از تعلیم سحر این است که شیاطین سحر را بطرف آنها القاء نمودند و آنها
سحر را یاد گرفتند.
و برخی دیگر از مفسرین گفتهاند مقصود از یعلّمون السحر این است که شیاطین آنها را راهنمائی کردند تا اوراق سحر را از زیر
تخت حضرت سلیمان بیرون آورده و بآن عمل نمایند.
3) قوله تعالی هارُوتَ وَ مارُوتَ پس از نوح علیه السّلام جادوگران در سرزمین بابل بسیار شده بودند و موجب ناراحتی مردم )
میگشتند خداوند متعال دو فرشته هاروت و ماروت را بصورت انسان مأمور کرد تا راه ابطال سحر و عوامل آن را بمردم یاد دهند و
مردم بتوانند خود را از شر ساحران محفوظ بدارند گر چه این راهنمائی از طرف هاروت و ماروت قابل سوء استفاده بود ولی آنها
براي نشان دادن راه ابطال سحر ساحران ناچار بودند که طریق سحر آنان را تشریح و توضیح نمایند تا مردم را بتوانند با آشنائی به
روش سحر از آن پیشگیري بعمل آورند لکن خود این موضوع موجب سوء استفاده عدهاي از آنها گشته و در ردیف ساحران قرار
گرفتند و براي مردم مزاحمتهاي تازهاي را ایجاد نمودند زیرا آنها از این تعلیمات سوء استفاده کرده و بین همسران مردم جدائی
میانداختند امّا قرآن میفرماید هاروت و ماروت میگفتند ما با آموختن سحر و طریق ابطال آن شما را آزمایش میکنیم مواظب
باشید که سوء استفاده نکنید که کافر میشوید و شاهد ص: 425
اینکه هاروت و ماروت دو فرشته بودند و نه دو نفر از ساکنان بابل حدیثی است که شیخ صدوق از حضرت امام رضا علیه السّلام
نقل کرده است که آنحضرت فرمودند:
و اما هاروت و ماروت فکانا ملکین علّما الناس السحر لیحترزوا به من سحر السحرة و یبطلوا به کیدهم و ما علّما احدا من ذلک شیئا
الّا قالا له انّما نحن فتنۀ فلا تکفر فکفر قوم باستعمالهم لما امروا بالاحتراز منه و جعلوا یفرقون بما تعلّموه بین المرء و زوجه.
4) تعلیم و تعلم سحر و بکار بردن آن باتفاق فقهاي اسلام حرام است و احادیثی نیز از ائمه طاهرین سلام اللّه علیهم اجمعین در )
کتب معتبره نقل گردیده است اما اگر براي ابطال و دفع سحر و نشاندادن مأخذ آن باشد جایز بوده و بسا بعنوان واجب کفائی باید
عدهاي آنرا یاد بگیرند تا دروغ مدّعیان را آشکار سازند و تعلیم هاروت و ماروت نیز از این قبیل بوده اگر چه بیشتر مردم از آن سوء
استفاده نمودند.
و در اینکه آیا سحر در پیغمبر اکرم اثر داشت یا نه باید گفت: آیات قرآن کسانیکه بآنحضرت مسحور میگفتند بصورت ردّ نقل
میکند چنانکه در آیه 47 سوره اسراء و 8 سوره فرقان میفرماید:
إِذْ یَقُولُ الظَّالِمُونَ إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلَّا رَجُلًا مَسْحُوراً- وَ قالَ الظَّالِمُونَ إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلَّا رَجُلًا مَسْحُوراً.
از آیات مذکور روشن میشود که پیغمبر اکرم مسحور نبوده است و آنچه در مجمع از عایشه و ابن عباس نقل شده که لبید بن اعصم
یهودي پیغمبر اکرم را مسحور کرد و آن حضرت در اثر این سحر مریض شد تا جبرئیل معوذتین را آورد و سحر گشوده شد و
پیغمبر شفا یافت خیال واهی است لکن امکان دارد یهودي و ص: 426
دخترانش میخواستند چنین عملی را انجام دهند اما نتوانستند و خداوند متعال پیغمبر اکرم را از قصد آنها مطلع فرمودند.
مرحوم فیض نیز در تفسیر صافی در ذیل آیات سوره علق روایاتی در این زمینه نقل کردهاند که اگر آنها را قبول کنیم باید بگوئیم
نعوذ باللّه پیغمبر اکرم مسحور گشته با اینکه قرآن مجید در نفی آن صراحت دارد و اغلب محققین نیز اینگونه روایات را ردّ
کردهاند.
5) قوله تعالی یُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ سحر با معجزه از چند جهت تفاوت دارد: )
1) جادوگري و سحر پس از تحمل ریاضات شاقّه و عملیات بسیار سخت انجام میگیرد ولی معجزات پیامبران ناشی از عنایات )
ربانی است و پیامبران در موقع اظهار آن فقط از عالم الهی استمداد میطلبند.
صفحه 191 از 257
2) سحر و جادو اغلب با وسائل خارجی انجام میگیرد ولی معجزه محتاج بوسائل خارجی نیست بلکه بمحض اراده پیامبر ظاهر )
میگردد.
3) سحر ساحران چون از نیروي نفسانی جادوگران و ساحران ظاهر میشود لذا محدود باوقات بخصوص و مقید بانجام عمل )
مخصوصی است ولی معجزه پیامبران چون از نیروي خدائی و فیض ربانی بظهور میپیوندد محدود بحدّ خاص و مقید بوقت
بخصوص نیست.
برخی از عرفاء معتقدند که در این آیه اسراري نهفته است و منظور از دو ملک هاروت و ماروت هم عقل نظري و عقل عملی است
و مراد از زن زیبا هم که مفسرین در روایت از ابن عباس از او بنام زهره نام بردهاند نفس ناطقه است که در اصل وجود طاهر و بین
الهام عقلانی عقل نظري و عقل عملی و بین وسوسه طبیعی ص: 427
و شیطانی واقع گردیده بطوریکه گاهی عقل غالب گشته و نفس ناطقه را ببالا میبرد و گاهی طبیعت غالب گشته و عقل را در قید
طبیعت محبوس میگرداند پس مقصود از آن دو ملک عقل بدو مرتبه نظري و عملی است که از آسمان علوّ و رفعت دچار عالم
طبیعت شده و راهش بسوي عالم اعلی بسته گردیده است و مقصود از زهره (زن زیبا) نفس ناطقه است که سبب وساوس شیطانی و
امیال طبیعی عقل را پابند میگرداند.
اگر بگویند: جدائی انداختن بین زن و شوهر یکی از اقسام شر و مفسده بشمار میرود و خداوند متعال که خیر محض است چگونه
اذن بعمل شر میدهد؟
جواب دادهاند: تحقق هر چیزي در عالم به دو چیز بستگی دارد یکی وجود مقتضی و دیگري عدم مانع و تمام مقتضیات وجودي از
طرف خداوند متعال و مبدء موجودات تحقق میپذیرد منتهی الامر از روي حکمت و مصلحت بشیاطین و بتمام مفسدین تمکن داده
که مانع خیر گردند وقتی آنها مانع خیر گردند شر که همان نبود خیر است تحقق میپذیرد و یکی از معانی اذن خدا همین است
پس شرور مبدء دیگري میخواهد و در تحقق آن همان ممانعت از خیر کافی است.
اگر بگویند خداوند از یک طرف هاروت و ماروت را بزمین میفرستد که علم سحر را بمردم بیاموزند و از طرف دیگر از سحر و
جادو نهی میفرماید و نسبت سحر را بشیاطین میدهد که شیاطین بتعلیم دادن سحر کافر شدند و آموختن سحر را فتنه و آزمایش
معرفی میکند در صورتی که اگر بتوسط آن دو ملک سحر بزمین نمیآمد مردم سحر نمیآموختند تا آنکه گاهی سحر بمعجزه
انبیاء مشتبه گردد و تشخیص بین آن دو براي مردم مشکل گردد و نیز اگر بگویند ملائکه معصومند و تعلیم و تعلّم سحر چنانکه
فقهاء نیز فتوي دادهاند حرام است پس چگونه ص: 428
میتوان با هم جمع کرد.
بعضی از مفسرین در جواب نوشتهاند:
ما در ما انزل ماء نافیه است نه ماء موصوله یعنی خداوند تعلیم دادن سحر را از آن دو ملک نفی میکند بنابراین معنی آیه چنین
میشود که سلیمان کافر نشد و خداوند سحر را توسط آن دو ملک نازل نکرد بلکه تعلیم دادن سحر را اکیدا نهی نمود چنانکه
میفرماید:
وَ ما یُعَلِّمانِ مِنْ أَحَدٍ یعنی هرگز آن دو ملک سحر را بکسی تعلیم نمینمودند بلکه مردم را آگاه میکردند که سحر فتنه و امتحان
است و بعمل سحر کافر نشوید بلکه شیاطین بمردم سحر میآموختند.
برخی از مفسرین هم گفتهاند:
آزمودن و آموختن علم سحر بر دو قسم است اگر آموختن براي اعمال سحر باشد حرام است و اگر براي این باشد که بدانند سحر
چیست و آن را با معجزه فرق بگذارند و همچنین طریق باطل نمودن سحر را یاد بگیرند مانعی ندارد زیرا کسی که بعلوم سحر دانا
صفحه 192 از 257
نباشد نمیتواند بین سحر و معجزه پیامبران فرق بگذارد از این رو اولین گروهی که بحضرت موسی علیه السّلام ایمان آوردند سحره
فرعون بودند زیرا علم تحقیقی پیدا نمودند که کار موسی از منشاء دیگري نزول یافته و کار خدائی است از این رو آن دو ملک
پس از تعلیم علم سحر بمردم میگفتند این علم براي آزمایش و امتحان شما است تا سحر و معجزه را از هم تمیز داده و پیرو
پیغمبران باشید و از نیرنگ شیاطین جنی و انسی فریب نخورید.
در خاتمه باید گفت این آیه شریفه از آیات مشکله قرآن کریم است ص: 429
و اختلاف عجیبی بین مفسرین در تفسیر هر یک از کلمات آن بیان گردیده و حتی در تفسیر المیزان پس از ضرب، وجوه محتمله
اختلافات و احتمالات حاصله را بیک میلیون و دویست و شصت هزار رسانیده است و ضمنا در توضیح و تفسیر بعضی از جملات
این آیه احادیثی که در آن لغزشهائی به پیغمبران خدا نسبت داده شده که عاري از جعلیات یهود نیست و از اینجا معلوم میشود که
یهود صدر اسلام نفوذ مرموز و عمیقی در میان محدثین داشته و انواع مطالبی را که میخواستند، با کمک عده دیگري باحادیث
داخل کردهاند.
ص: 430
روایات .... ص : 430
1) تفسیر قمی و عیاشی از ابی بصیر از حضرت امام محمّد باقر علیه السّلام روایت نموده که آنحضرت فرمودند: هنگامیکه سلیمان )
وفات نمود شیطان علم سحر و جادو را در اوراقی نوشته و آن را پیچید و بر آن نگاشت: علمی است آصف بن برخیا در باره سلطنت
و حکمفرمائی سلیمان بن داود بدان رفتار مینمود و از علم و ذخائر قدرت است هر که امري را خواسته باشد بخواند دعائی و
اورادي را چنین و چنان کند و سپس اوراق را در زیر تخت پادشاهی سلیمان پنهان نمود و کافران از جن و بشر چنان پنداشتند که
حکمفرمائی سلیمان بوسیله سحر و جادو بوده ولی مؤمنان معتقدند که او از بندگان شایسته و پیغمبر است و در آیه وَ اتَّبَعُوا ما تَتْلُوا
الشَّیاطِینُ همین حقیقت را از یهود حکایت فرموده است.
2) در کتاب عیون اخبار الرضا روایت نموده در طی مذاکره حضرت رضا علیه السّلام با مأمون در تفسیر آیه وَ اتَّبَعُوا ما تَتْلُوا )
الشَّیاطِینُ فرمودند:
هاروت و ماروت هر دو فرشته آسمانی بوده و علم سحر را بمردم میآموختند تا بدان وسیله سحر ساحران را ابطال و بیهوده نمایند و
هنگام تعلیم میگفتند که سحر سبب فتنه و امتحانی است از پروردگار و بدان رفتار نکنید که شرك میباشد و گروهی بدان عمل
نموده کافر شدند و بدان وسیله میان شوهر و همسر جدائی میافکندند همچنانکه مفاد وَ ما هُمْ بِضارِّینَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ میباشد.
3) حضرت امام حسن عسکري علیه السّلام در تفسیر آیه مبارکه وَ اتَّبَعُوا ما تَتْلُوا الشَّیاطِینُ فرمودند: یهود و ناصبیها از سحر و )
شعبده که شیاطین میخواندند ص: 431
پیروي کرده و گمان میکردند این امور از سلیمان پیغمبر بوده که با استفاده از آن بمقام سلطنت و پادشاهی رسید و بواسطه آنها راه
کتاب خدا را بر مردم بستند و چون از پیغمبر فضائل علی علیه السّلام را شنیده و از هر دو بزرگوار معجزات و خارق العادتی که
خداوند بدست ایشان ظاهر فرموده دیدند بعضی از آنها بیکدیگر میگفتند محمّد صلّی اللّه علیه و آله میخواهد با سحر و شعبده
مانند سلیمان بن داود دنیا را مسخر کند ما هم اگر سحر و شعبده و جادوگري بیاموزیم میتوانیم مانند محمّد صلّی اللّه علیه و آله
ادعاي معجزه نموده و از پیروي کردن محمّد و علی آسوده شویم خداوند ایشان را با این آیه مورد سرزنش قرار داده و مذمت
میکند و میفرماید اینها قرآن و محمّد و علی علیهما السّلام را پشت سر گذاشته و بدنبال تلاوت کفرهاي شیاطین از قبیل سحر و
جادو و شعبده رفته و مدعی بودند سلیمان کافر و ساحر ماهري بود و اگر بسلطنت رسید و قدرت و توانائی بدست آورد بواسطه
صفحه 193 از 257
سحري بود که میدانست خداوند در این آیه میفرماید سلیمان کافر نشد و سحر نمیکرد چنانکه این کافران میگویند لکن شیاطین
کافر شده و سحري را که به سلیمان نسبت میدادند بمردم یاد داده و هرچه به هاروت و ماروت دو فرشته که در بابل بودند نازل
شده باشخاص تعلیم میکردند.
ص: 432
تجزیه و ترکیب .... ص : 432
قوله تعالی وَ اتَّبَعُوا ما تَتْلُوا الشَّیاطِینُ اتّبعوا- فعل ماضی و مصدر آن اتّباع است ما موصول تتلوا فعل مضارع و بقرینه تعدیه بحرف
علی بمعنی افتراء و نسبت دروغ است به این که سلطنت سلیمان بوسیله جادو بوده است الشیاطین جمع شیطان عنوان وصفی و اسم
مصدر جعلی آن شیطنت و اشتقاق ندارد علی ملک سلیمان متعلق بجمله تتلو- ملک بضم اسم مصدر بمعنی حکمفرمائی و ما کفر
سلیمان جمله نافیه و لکنّ الشیاطین کفروا جمله حالیه و استدراك یعلّمون النّاس السحر تعلیل براي جمله متصله السحر اسم مصدر-
و ما انزل علی الملکین جمله معطوف به کلمه ما تتلوا و نیز محتمل است معطوف به کلمه السحر و مفعول دوم جمله یعلّمون باشد و
یا جمله نافیه و مبنی بر تکذیب گفتار یهوده بوده که علم سحر را مستند بتعلیمات دو فرشته آسمانی دانستهاند جمله انزل بصورت
مجهول و مصدر آن انزال است علی الملکین مثناي ملک و جمع آن ملائکه و اصل مفرد آن مألک از ماده الوکه بوده است ببابل
حرف باء براي ظرف و بابل نام بلد بسیار معمور و بسبب اینکه علم و داراي عجمه است غیر منصرف میباشد.
هاروت و ماروت عطف بیان براي الملکین و غیر منصرف و بر تقدیر اینکه جمله و ما انزل نافیه باشد معترضه است وَ ما یُعَلِّمانِ مِنْ
أَحَدٍ حَتَّی یَقُولا إِنَّما ص: 433
نحن فتنۀ جمله نافیه و ضمیر فاعل آن راجع به هاروت و ماروت است من احد حرف من براي تأکید نفی حتی یقولا جمله منصوب و
بیان کیفیت تعلیم دو فرشته انما نحن فتنۀ مقول قول و مبنی بر نصیحت فلا تکفر جمله متفرع بر جمله متصله فَیَتَعَلَّمُونَ مِنْهُما ما
یُفَرِّقُونَ بِهِ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ زَوْجِهِ تفریع بر جمله و ما یعلّمان من احد و ضمیر فاعل راجع است باحد و ضمیر منها راجع بهاروت و ماروت
میباشد ما موصول یفرقون صله و مصدرش تفرقه به جار و مجرور و ما هم بضارّین به من احد جمله نافیه و حال و ضمیر فعل مبتدا
راجع باحد- ضارین بصورت فاعل خبر مبتداء و اسم مصدر آن ضرر است و ضمیر به راجع بعلم سحر است الا باذن اللّه جمله
استثنائیه وَ یَتَعَلَّمُونَ ما یَضُ رُّهُمْ وَ لا یَنْفَعُهُمْ جمله مبنی بر تأکید و ارشاد بمفاسد آموختن علم سحر است- وَ لَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَراهُ ما
لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ جمله حالیه لام ابتداء و یا براي قسم میباشد علموا فعل ماضی و ضمیر فاعل راجع به یهود است لمن اشتراه
لام تأکید و یا جواب قسم من موصول و مبتداء اشتراه صله آن است ما له فی الاخرة جمله نافیه و خبر موصول و مبتدا و خبر بمنزله
دو مفعول است براي علموا من بیان و خلاق بمعنی نصیب و لبئسما شروا به انفسهم لام حرف ابتداء بئس فعل ذمّ و توبیخ و ضمیر
مستتر فاعل آن است ما موصول و مخصوص بذم و جمله شروا به صله آن بصورت ماضی و مصدر آن شراء باء حرف تعدیه و بدل
انفسهم مفعول جمله شروا میباشد لو کانوا یعلمون جمله شرطیه و حرف لو در مورد محال اطلاق میشود یعنی هرگز نفهمید و بعلم
فطري خود رفتار نخواهند نمود. ص: 434
قوله تعالی وَ لَوْ أَنَّهُمْ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَمَثُوبَۀٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ جمله شرطیه مبنی بر نصیحت لو حرف شرط و ضمیر جمع اسم ان و جمله آمنوا
و اتّقوا شرطیه و بیان حقیقت امر برهانی است لمثوبۀ من عند اللّه خیر لام قسم جمله مبتداء و خبر جواب لو شرطیه و تقدیر آن لا
تثیبوا مثوبۀ میباشد جمله جزائیه لا تثیبوا حذف و بجمله اسمیۀ که دلالت بر مبالغه دارد اکتفا شده است مثوبۀ اسم مصدر مبتداء نکره
من عند اللّه ظرف متعلق بمثوبۀ خیر صفت مشبهه و براي مثوبۀ- لو کانوا یعلمون شرط دیگري براي جمله.
ص: